اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر
اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر یکی از طرق فوقالعاده شکایت از احکام قطعی محسوب میشود که هدف اصلی آن، تضمین عدالت قضایی و حفظ حقوق افراد است. این سازوکار به دلیل امکان خطا در صدور آراء قطعی به ویژه توسط دادگاههای بدوی یا تجدید نظر در نظام دادرسی، پیشبینی شده و اجرا میشود.
در سیستم قضایی، امکان خطا وجود دارد و دادرس نیز مانند دیگر انسانها در جریان رسیدگی یا انشای حکم ممکن است دچار اشتباه یا غفلت شود؛ از همینرو قانونگذار راهکار اعاده دادرسی را به منظور بازبینی آراء اشتباه فراهم کرده تا امکان اصلاح رای که به ضرر یکی از اصحاب دعوا صادر شده، وجود داشته باشد.
جهت دریافت مشاوره حقوقی آنلاین کلیک کنید جهت دریافت مشاوره حقوقی آنلاین کلیک کنید
اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر زمانی مطرح میشود که یکی از طرفین دعوا مدعی باشند رای قطعی دادگاه اعم از بدوی یا تجدید نظر، خلاف واقع یا شرع صادر شده یا خارج از موضوع دعوا است. در این صورت فرد ذینفع میتواند با استناد به جهات مقرر قانونی، درخواست بررسی مجدد همان دعوا را از مرجع صالح داشته باشد.
این درخواست ممکن است به رای صادره از دادگاه تجدید نظر نیز تعلق گیرد که در چنین حالتی باید دادخواست اعاده دادرسی به همان دادگاه تجدید نظر تقدیم شود؛ مشروط بر اینکه حکم قابلیت اعاده دادرسی را داشته باشد.
مطابق با ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی و مواد ۴۷۴ و ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری، اعاده دادرسی یکی از شیوههای خاص اعتراض به احکام قطعی به شمار میرود؛ اما این امکان در شرایطی اجرا میشود که جهات مشخص مقرر شده در همین قوانین وجود داشته باشد.
در صورت پذیرش درخواست، دادگاه صادر کننده حکم قطعی یا دادگاه همعرض و در موارد استثنایی دیوان عالی کشور، موظف به رسیدگی مجدد به همان دعوا خواهند بود. بنابراین امکان اعاده دادرسی روشی برای بازگرداندن رای اشتباه به مسیر صحیح عدالت است.
موارد اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر
موارد پذیرش درخواست اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر و همچنین دادگاه بدوی، محدود و استثنایی است؛ چراکه قانونگذار نخواسته تا افراد با تمسک به بهانههای مختلف، آراء قطعی و مختومه را از سرگیرند یا روند دادرسی جاری را مختل کنند.
از سوی دیگر پذیرش اعاده دادرسی میتواند اعتماد عمومی به صحت و قطعیت آراء قطعی را خدشهدار کند؛ به همین دلیل تنها در چارچوب ضوابط قانونی معین شده، این راهکار قابل اعمال است.
البته باید توجه داشت که تقاضای اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر در امور حقوقی و کیفری از یکدیگر متمایز هستند و هر یک به موجب قوانین ماهوی و شکلی خاص خود، بررسی میشوند.
ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی، جهات قانونی اعاده دادرسی در امور حقوقی را به طور مشخص بیان کرده و ماده ۴۷۴ قانون آیین دادرسی کیفری به موارد معین و محدود قابل اعمال در امور کیفری میپردازد.
همچنین ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری امکان اعاده دادرسی در خصوص آراء صادره از محاکم حقوقی یا کیفری صادر شده که به طور مشخص خلاف شرع بین شناخته میشوند را فراهم میسازد. در ادامه دقیقتر به بررسی موارد و جهات اعاده دادرسی در امور حقوقی و کیفری میپردازیم:
موارد و جهات اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر در امور حقوقی
با استناد به ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی، هرگاه یکی از جهات قانونی اعاده دادرسی در امور حقوقی تحقق یابد، متقاضی میتواند تقاضای خود را در دادگاه صادر کننده رای قطعی اعم از بدوی یا تجدید نظر مطرح کند.
در واقع تحقق هر یک از جهات مقرر در این ماده، زمینه قانونی لازم برای رسیدگی مجدد به حکم حقوقی را فراهم میسازد. موارد و جهات مشخص شده در امور حقوقی عبارتاند از:
- موضوع حکم خارج از خواسته خواهان باشد: اگر دادگاه نسبت به موضوعی که در دادخواست طرح نشده، رای صادر کند، چنین حکمی قابل اعاده دادرسی خواهد بود. به موجب اصول دادرسی، دادگاه صلاحیت رسیدگی به دعاوی مطرح شده از سوی ذینفع یا وکیل قانونی او را دارد. بنابراین ورود دادگاه به امری خارج از خواسته، تجاوز از صلاحیت و موجب نقض عدالت است.
- حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد: دادگاه مکلف است تنها در حدود خواسته مطروحه از سوی خواهان اقدام به صدور رای کند. چنانچه رای دادگاه از لحاظ مبلغ یا تعهدات فراتر از میزان مطالبه شده باشد، خلاف اصل ترافعی بودن دادرسی بوده و موجب نقض عدالت میشود. در چنین حالتی خواهان یا خوانده میتواند با استناد به این امر، تقاضای اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر کند.
- وجود تضاد در مفاد یک حکم که با استناد به اصول یا مواد متضاد باشد: اگر در مفاد رای صادره از دادگاه تعارض یا تناقضی مشاهده شود که ناشی از استناد به مواد یا اصول متضاد قانونی باشد، حکم قابل اعاده دادرسی خواهد بود.
- تعارض حکم با حکم قبلی در همان دعوا و اصحاب آن، بدون آنکه سبب قانونی موجب این مغایرت باشد: چنانچه رای قطعی صادر شده در تعارض با رای دیگری باشد که در همان دعوا و بین همان طرفین و از سوی همان مرجع قضایی صادر شده، بدون آنکه تعارض ناشی از جهات قانونی باشد، محکومعلیه میتواند با استناد به ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی نسبت به آن تقاضای اعاده دادرسی کند.
- طرف مقابل از حیله و تقلب موثر در رای دادگاه استفاده کرده باشد: چنانچه در فرایند دادرسی طرف مقابل با توسل به حیله و تقلب، خلاف واقعیت را جلوه داده و این امر در صدور رای موثر بوده باشد، اعاده دادرسی امکانپذیر است.
- جعلی بودن اسناد استنادی پس از صدور حکم ثابت شود: در صورتی که رای صادره مبتنی بر اسناد یا مدارکی باشد که پس از قطعیت حکم، جعلی بودن آنها احراز شود، این امر موجبات اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر را فراهم میسازد. تشخیص جعلی بودن باید از طریق مراجع ذیصلاح با ادله قانونی صورت گیرد و باید اثبات شود که سند مجعول در تصمیم دادگاه، اثرگذار بوده است.
- کتمان اسناد موثر در حکم دادگاه به نحوی که کشف آن پس از صدور حکم باشد: اگر پس از ختم دادرسی و صدور رای، اسناد و مدارکی کشف شود که وجود آنها در جریان دادرسی میتوانسته به نفع درخواست کننده باشد و به اثبات رسد که وی بدون تقصیر از وجود این اسناد بیاطلاع بوده با استناد به ماده ۴۲۶، امکان اعاده دادرسی وجود دارد.
- یکی از جهات تجدید نظر پس از صدور حکم قطعی حادث شود: بر اساس ماده ۲۹ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی، جهات تجدید نظر باید در زمان تقدیم دادخواست تجدید نظر موجود باشند؛ مگر آنکه پس از صدور حکم حادث شوند. در این صورت فرد میتواند از طریق اعاده دادرسی اقدام کند.
موارد و جهات اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر در امور کیفری
در امور کیفری، جهات اعاده دادرسی به موجب ماده ۴۷۴ قانون آیین دادرسی کیفری مشخص شده و بر این اساس زمانی که یکی از جهات قانونی مقرر در این ماده محقق شود، تقاضای اعاده دادرسی کیفری بررسی میشود. قانونگذار موارد و جهات اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر در امور کیفری را اینگونه تعریف میکند:
- اثبات زنده بودن مقتول پس از صدور حکم قتل: اگر فردی به اتهام قتل عمدی محکوم شود، اما پس از آن زنده بودن شخص مقتول به اثبات رسد، این مصداق روشن اعاده دادرسی است. در این حالت اتهام ساقط و تعارض رای با واقعیت آشکار میشود که لزوم نقض حکم و رسیدگی مجدد را ایجاب میکند.
- محکومیت چند نفر به جرمی که فقط میتواند یک مرتکب داشته باشد: در صورتی که چند نفر به طور مستقل به ارتکاب جرمی محکوم شدهاند در حالی که آن جرم فقط میتواند یک مرتکب داشته باشد، این تعارض نشان دهنده بیگناهی یکی یا برخی از محکومان است و زمینه درخواست اعاده دادرسی فراهم میشود.
- صدور ۲ حکم قطعی درباره یک جرم واحد برای ۲ نفر: اگر ۲ فرد به موجب احکام قطعی مجزا به ارتکاب یک جرم واحد محکوم شوند به نحوی که مفاد آراء با یکدیگر در تضاد باشند، بیگناهی یکی از آن ۲ محرز شده و مسیر اعاده دادرسی فراهم میشود.
- احکام متناقض درباره یک اتهام واحد علیه یک شخص: در صورت صدور احکام مختلف و متضاد نسبت به یک فرد در رابطه با یک اتهام معین، این تناقض نقض اصول دادرسی منصفانه تلقی شده و از موارد قابل طرح در اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر محسوب میشود.
- استناد حکم به اسناد جعلی یا شهادت دروغین: هرگاه رای قطعی مبتنی بر اسناد مجعول یا گواهی خلاف واقع باشد و این موضوع در مرجع صالح اثبات شود، مشروعیت حکم از بین رفته و زمینه اعاده دادرسی فراهم خواهد شد.
- ظهور دلیل یا حادثه جدید پس از قطعیت حکم: اگر پس از صدور حکم قطعی، دلیل یا واقعهای تازه کشف شود که دلالت بر بیگناهی یا عدم تقصیر محکومعلیه داشته باشد، این امر زمینهساز اعاده دادرسی میشود.
- عمل با وصف مجرمانه منطبق نباشد یا مجازات بیش از حد قانونی باشد: اگر فعل ارتکابی از منظر قانون جرم نباشد یا مجازات تعیین شده فراتر از میزان مقرر باشد، این موارد مصداق بارز نقض قانون شناخته میشوند و از موجبات اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر به حساب میآیند.
اعاده دادرسی در خصوص آراء خلاف شرع بین
از دیگر موارد و جهاتی که اعاده دادرسی را امکانپذیر میکند، ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری است. این ماده امکان اعاده دادرسی در خصوص آراء صادره از سوی محاکم حقوقی یا کیفری اعم از بدوی و تجدید نظر را فراهم میسازد؛ مشروط به اینکه حکم صادره خلاف شرع بین شناخته شود.
در چنین مواردی، چنانچه رئیس قوه قضاییه تشخیص دهد که رای صادره خلاف شرع بین است، دستور رسیدگی ماهوی در دیوان عالی کشور صادر میشود. بر اساس ماده ۴۰۷ همین قانون، صلاحیت رسیدگی در این مرحله با دیوان عالی کشور بوده و تصمیم نهایی نیز از جانب این مرجع، اتخاذ خواهد شد. شما میتوانید محتوای دادگاه تجدید نظر تهران را مطالعه کنید تا از آدرس و شماره تماسهای این دادگاه، مطلع شوید.
چه افرادی حق اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر را دارند؟
اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر راهی استثنایی برای بازبینی یک رای قطعی است که تنها اشخاص خاصی مجاز به درخواست آن هستند که عبارتاند از:
- محکومعلیه یا وکیل یا نماینده قانونی او و در صورت فوت یا غیبت، همسر، وراث قانونی یا وصی او
- دادستان کل کشور در مقام نظارت بر اجرای صحیح قانون
- دادستان مجری حکم در موارد مشخص
اما برای طرح اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر صرف داشتن سمت کافی نیست، بلکه وجود چندین شرط قانونی نیز ضروری است. این شرایط در قوانین آیین دادرسی مدنی و کیفری مشخص شدهاند. مهمترین این شروط در موارد زیر خلاصه میشوند:
- رای باید قطعی باشد: فقط نسبت به آراء قطعی (غیرقابل تجدید نظر یا فرجام) میتوان اعاده دادرسی درخواست کرد.
- وجود جهات قانونی مشخص: درخواست باید مبتنی بر دلایل مندرج در ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی یا ماده ۴۷۴ قانون آیین دادرسی کیفری یا در موارد خاص، ماده ۴۷۷ باشد.
- تقدیم اعاده دادرسی در مهلت قانونی: درخواست اعاده باید در مهلتهای مقرر قانونی تسلیم شود؛ مگر در موارد استثنایی مانند اعاده دادرسی از سوی دادستان کل.
- ارائه درخواست به مرجع صادر کننده رای: تقاضا باید به همان دادگاهی تقدیم شود که رای قطعی را صادر کرده است نه به دادگاه تجدید نظر یا دیوان عالی کشور؛ مگر در موارد خاص که به طور مشخص قانون آنها را تعیین کرده است.
مهلت قانونی اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر
بر اساس ماده ۴۲۷ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، مهلت درخواست اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر برای اشخاص مقیم ایران ۲۰ روز و برای افراد مقیم خارج از کشور ۲ ماه تعیین شده است. در مورد احکام حضوری، مهلت از تاریخ ابلاغ رای آغاز میشود و در احکام غیابی، ملاک شروع مهلت، پایان مهلت واخواهی و تجدید نظر است.
همچنین اگر دلیل اعاده دادرسی تعارض ۲ حکم باشد، مبدا محاسبه از تاریخ آخرین ابلاغ هر یک از آن ۲ حکم خواهد بود. علاوهبر این در مواردی که درخواست بر پایه اثبات جعلیت یا حیله طرح شده، زمان شروع مهلت از تاریخ ابلاغ حکم نهایی مربوط به آن موضوع محاسبه میشود.
بنابراین اعمال مهلت قانونی اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر تابع نوع رای است. چنانچه رای حضوری باشد، مهلت از زمان ابلاغ آغاز میشود و در صورتی که رای غیابی باشد، مبنای محاسبه پایان مدت واخواهی و تجدید نظر است. در هر ۲ حالت، درخواست باید در این بازه زمانی تسلیم مرجع صالح شود.
اما در صورتی که متقاضی اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر با عذر موجه نتواند در مهلت مقرر درخواست خود را به ثبت رساند به استناد ماده ۳۰۶ قانون آیین دادرسی مدنی، میتواند پس از آن نیز در شرایط خاص اقدام کند؛ مشروط به اینکه دلیل قانع کننده برای تاخیر داشته باشد. موارد زیر از مصادیق عذر موجه قانونی برای تاخیر در درخواست اعاده دادرسی شناخته میشوند:
- بیماری سخت که مانع حرکت و حضور در دادگاه شود.
- فوت همسر، والدین یا فرزندان درخواست کننده اعاده دادرسی.
- توقیف یا حبس محکومعلیه که امکان مراجعه به دادگاه را در مهلت قانونی از بین برده باشد.
- بروز حوادث قهریه مانند زلزله، سیل یا حریقی که موجب عدم ارائه درخواست اعاده دادرسی شود.
روش اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر
پس از دریافت درخواست اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر بدون تعیین وقت رسیدگی، ابتدا درخواست از لحاظ احراز جهات قانونی اعاده دادرسی بررسی میشود. در صورت تشخیص موجه بودن دلایل، موضوع در صورتجلسه درج شده و سپس دادگاه با صدور قرار قبولی درخواست، دستور تعیین وقت رسیدگی را صادر کرده و این وقت به طرف مقابل، ابلاغ میشود.
بدین ترتیب روند رسیدگی در چارچوب قانون با رعایت اصول آیین دادرسی ادامه مییابد و دادگاه مجدد به دعوا ورود کرده و در نهایت حکم مقتضی صادر میکند. چنانچه دادگاه درخواست اعاده را مردود بداند با صدور قرار رد دادخواست، آن را به طرفین از جمله متقاضی اعاده دادرسی ابلاغ میکند.
فرم دادخواست اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر
برای دانلود، اینجا کلیک کنید.

نکات حقوقی اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر
اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر یکی از روشهای اعتراضی در آیین دادرسی است که بیتوجهی به شرایط قانونی، مهلتها و آثار مترتب بر آن میتواند موجب رد فوری درخواست شود. از اینرو آگاهی دقیق از نکات حقوقی اعاده دادرسی نه تنها الزامی، بلکه در بسیاری از موارد تعیین کننده سرنوشت نهایی دعوا خواهد بود. برخی از این نکات را در ادامه معرفی میکنیم:
- اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر فقط در صورت وجود جهات قانونی مقرر در مواد ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی و ۴۷۴ آیین دادرسی کیفری امکانپذیر است. درخواستهایی که صرف نارضایتی از رای صادره باشند، فاقد وجاهت قانونی خواهند بود.
- رای مورد درخواست اعاده دادرسی باید قطعیت یافته باشد؛ یعنی رای که هنوز در مهلت تجدید نظر یا فرجامخواهی است یا به هر نحوی قطعی نشده، قابلیت اعاده دادرسی ندارد.
- اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر ناظر به آراء بدوی نیست؛ مگر در شرایط خاصی که رای بدوی بدون تجدید نظر قطعی شده باشد. در غیر این صورت صلاحیت با دیوان عالی یا همان مرجع صادر کننده رای قطعی است.
- در امور کیفری فقط آراء قطعی قابل اعاده دادرسیاند و مقام صالح برای رسیدگی در ابتدا دیوان عالی کشور است؛ مگر آنکه در موارد خاص، دادگاه تجدید نظر صالح شناخته شود.
- در امور حقوقی مرجع رسیدگی کننده به اعاده دادرسی، همان دادگاهی است که رای قطعی را صادر کرده و اگر رای در دادگاه تجدید نظر صادر شده باشد، اعاده نیز در همان دادگاه رسیدگی خواهد شد.
- تقدیم درخواست اعاده دادرسی مانع از اجرای رای قطعی نیست؛ مگر در صورتی که دادگاه دستور توقف اجرای حکم را صادر کند.
- جهات اعاده دادرسی به طور حصری در قانون ذکر شدهاند. بنابراین دادگاه نمیتواند خارج از موارد مقرر با استناد به دلایل دیگر، رای را اعاده کند.
- هدف اعاده دادرسی تکرار رسیدگی یا بررسی مجدد دعوا نیست؛ بلکه اعاده به منظور جبران اشتباهات اساسی و نادر است.
- چنانچه اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر بر اساس کشف دلیل جدید باشد، باید ماهیتی و موثر شناخته شود؛ به عبارتی باید به اثبات رسد که دلیل جدید در زمان صدور رای در اختیار درخواست کننده نبوده است. دلایلی که سابق در دسترس بودهاند یا قابلیت ارائه داشتهاند، معتبر محسوب نمیشوند.
- در امور کیفری، اعاده دادرسی بدون رعایت مهلت و در هر زمان پس از قطعیت رای قابل طرح است؛ اما در امور حقوقی مهلتهای قانونی، الزامآور و مشخص شدهاند.

با توجه به آنچه گفته شد، اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر روشی مهم برای احقاق حق و مقابله با اشتباهات قضایی در خصوص احکام قطعی شناخته میشود؛ اما آنچه اهمیت دارد، درک صحیح از ضوابط و محدودیتهای قانونی آن است. در این صفحه ما تلاش کردیم تا این موضوع و موارد و جهات مقرر شده آن را بررسی کنیم. همچنین موضوعاتی مانند مهلت اعاده دادرسی، روش رسیدگی در دادگاه تجدید نظر و نکات مهم در این باره را مرور کردیم. امیدواریم که مطالب ارائه شده توسط بهترین وکیل تهران موثر واقع شود و افراد در احقاق حق قانونی خود به بهترین شکل ممکن عمل کنند.
پیشنهاد مشاهده : وکیل اعاده دادرسی در مشهد

